دكتر حسابي و ماجراي سفره ي هفت سين

در زمان تدريس در دانشگاه پرينستون، دكتر حسابي تصميم مي گيرند سفره ي هفت سيني براي انيشتين و جمعي از بزرگترين دانشمندان دنيا از جمله "بور"، "فرمي"، "شوريندگر" و "ديراگ" و ديگر استادان دانشگاه بچينند و ايشان را براي سال نو دعوت كنند... 

آقاي دكتر خودشان كارت هاي دعوت را طراحي مي كنند و حاشيه ي آن را با گل هاي نيلوفر كه زير ستون هاي تخت جمشيد هست (لوتوس) تزئين مي كنند و منشا و مفهوم اين گل ها را هم توضيح مي دهند.
چون مي دانستند وقتي ريشه مشخص شود براي طرف مقابل دلدادگي ايجاد مي كند.

دكتر مي گفت:
"براي همه كارت دعوت فرستادم و چون مي دانستم انيشتين بدون ويالونش جايي نمي رود، تاكيد كردم كه سازش را هم با خود بياورد.
همه سر وقت آمدند اما انيشتين 20دقيقه ديرتر آمد و گفت:
چون خواهرم را خيلي دوست دارم خواستم او هم جشن سال نو ايرانيان را ببيند.
من فورا يك شمع به شمع هاي روشن اضافه كردم و براي انيشتين توضيح دادم كه ما در آغاز سال نو به تعداد اعضاي خانواده شمع روشن مي كنيم و اين شمع را هم براي خواهر شما اضافه كردم.

به هر حال بعد از يك سري صحبت هاي عمومي، انيشتين از من خواست كه با دميدن و خاموش كردن شمع ها جشن را شروع كنم.

من در پاسخ او گفتم:
ايراني ها در طول تمدن 10هزار ساله شان حرمت نور و روشنايي را نگه داشته اند و از آن پاسداري كرده اند.

براي ما ايراني ها شمع نماد زندگيست و ما معتقديم كه زندگي در دست خداست و تنها او مي تواند اين شعله را خاموش كند يا روشن نگه دارد."

آقاي دكتر مي خواست اتصال به اين تمدن را حفظ كند و مي گفت بعدها انيشتين به من گفت: "وقتي برمي گشتيم به خواهرم گفتم حالا مي فهمم معني يك تمدن 10هزارساله چيست.
ما براي كريسمس به جنگل مي رويم درخت قطع مي كنيم و بعد با گلهاي مصنوعي آن را زينت مي دهيم اما وقتي از جشن سال نو ايراني ها برمي گرديم همه درخت ها سبزند و در كنار خيابان گل و سبزه روييده است."

بالاخره آقاي دكتر جشن نوروز را با خواندن دعاي تحويل سال آغاز مي كنند و بعد اين دعا را براي مهمانان تحليل و تفسير مي كنند...

به گفته ي ايشان همه در آن جلسه از معاني اين دعا و معاني ارزشمندي كه در تعاليم مذهبي ماست شگفت زده شده بودند.

بعد با شيريني هاي محلي از مهمانان پذيرايي مي كنند و كوك ويلون انيشتين را عوض مي كنند و يك آهنگ ايراني مي نوازند.

همه از اين آوا متعجب مي شوند و از آقاي دكتر توضيح مي خواهند.

ايشان پاسخ مي دهند كه موسيقي ايراني يك فلسفه، يك طرز تفكر و بيان اميد و آرزوست.
انيشتين از آقاي دكتر مي خواهند كه قطعه ي ديگري بنوازند.

پس از پايان اين قطعه كه عمدأ بلندتر انتخاب شده بود انيشتين كه چشم هايش را بسته بود چشم هايش را باز كرد و گفت:
"دقيقا من هم همين را برداشت كردم و بعد بلند شد تا سفره ي هفت سين را ببيند..."

آقاي دكتر تمام وسايل آزمايشگاه فيزيك را كه نام آنها با "س" شروع مي شد توي سفره چيده بود و يك تكه چمن هم از باغبان دانشگاه پرينستون گرفته بود.

بعد توضيح مي دهد كه اين در واقع هفت چين يعني 7 انتخاب بوده است.

تنها سبزه با "س" شروع مي شود به نشانه ي رويش...

ماهي با "م" به نشانه ي جنبش،

آينه با "آ" به نشانه ي يكرنگي،

شمع با "ش" به نشانه ي فروغ زندگي و ...

همه متعجب مي شوند و انيشتين مي گويد آداب و سنن شما چه چيزهايي را از دوستي، احترام و حقوق بشر و حفظ محيط زيست به شما ياد مي دهد.

آن هم در زماني كه دنيا هنوز اين حرف ها را نمي زد و نخبگاني مثل انيشتين، بور، فرمي و ديراك اين مفاهيم عميق را درك مي كردند.

يك كاسه آب هم روي ميز گذاشته بودند و يك نارنج داخل آب قرار داده بودند.

آقاي دكتر براي مهمانان توضيح مي دهند كه فلسفه ي اين كاسه 10هزارسال قدمت دارد.

آب نشانه ي فضاست و نارنج نشانه ي كره ي زمين است و اين بيانگر تعليق كره زمين در فضاست.

انيشتين رنگش مي پرد عقب عقب مي رود و روي صندلي مي افتد و حالش بد مي شود.

از او مي پرسند كه چه اتفاقي افتاده؟
مي گويد:
"ما در مملكت خودمان 200 سال پيش دانشمندي داشتيم كه وقتي اين حرف را زد كليسا او را به مرگ محكوم كرد اما شما از 10هزار سال پيش اين مطلب را به زيبايي به فرزندانتان آموزش مي دهيد.
علم شما كجا و علم ما كجا؟!"

خيلي جالب است كه آدم به بهانه ي نوروز يا هر بهانه ي خوب ديگر، فرهنگ و اعتبار ملي خودش را به جهانيان معرفي كند."خاطرات مهندس ايرج حسابي"


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد