شعر بسيار جالب و طنز ازدواج مجدد
≈≈≈≈ زن ميفرمايد ≈≈≈≈
همسرم مي گفت بد جوري هراسانم همش
در پي آ يينه بين و فال و فنجانم همش
حال و روزم از لحاظ روحي اصلا خوب نيست
هيچ مي پرسي چرا در پاي قليانم همش؟
صبح، بي بي گل برايم يك خبر آورده بود
ازهمين رو با تاسف ، كلّه جنبانم همش
عاقبت تصويب شد قانون تجديد فراش
دارم احساس بدي، غمگين و نالانم همش
مثل سير و سركه مي جوشد دلم ، دلواپسم
چونكه با اسم هوو مي لرزد اين جانم همش
همسر خوبي نبودم ، مي پذيرم كاملا
خاطرت آسوده باشد فكر جبرانم همش
مُرد ديگر آن زن خود خواه لوس بي ادب
بعد از اين يك خانم خوش خلق و مامانم همش
بوده ام ولخرج تا امروز اما بعد از اين
در پي كفش و لباس و كيف ارزانم همش
هرچه مي خواهي برايت مي پزم عالي جناب
قرمه سبزي يافسنجان ؟تحت فرمانم همش
جاي كافي شاپ و استخر و سونا و سينما
بيشتر پيش شما در خانه مي مانم همش
جيغ هايم ، نعره هايم ،اخم هايم را ببخش
يك مريضي بود و فعلا تحت درمانم همش
نيستي آش دهن سوزي ولي با اين همه
بي شما حس مي كنم در سطر پايانم همش
≈≈≈≈ مرد ميفرمايد ≈≈≈≈
گفتم اي يارم، نگارم، همسرم اصلا نترس
كاسبي ها راكد و در اوج بحرانم همش
بنده فكر پاس چك هامم نه تجديد فراش
هيچ مي پرسي چرا سر در گريبانم همش
ازدواج اين روزها آن هم مجدد، ساده نيست
تازه از آن بار اول هم پشيمانم همش